خیلی وقته اینجا نیومدم چیزی بنویسم ... چون توی فیس بوک که عضو شدم دیگه همیشه اونجا با دوستان دور همیم و میشه اونجا هم درد دلا رو گفت ...
اما خب این بار دیگه خیلی دلم پر بود و دوست داشتم همین جا بنویسم ...
خیلی سخته که آدم توی یه چیزی احساس کمبود بکنه اونم نه به خاطر کم کاری خودش بلکه به خاطر شرایط جامعه ای که توش زندگی کرده ... ما بچه های منطقه 3 خداییش خیلی بهمون ظلم شده بخدا ... هر چقدرم تلاش بکنیم آخرش در برابر بچه های منطقه های 1 و 2 کم میاریم ... خیلی طول می کشه تا همسطح دیگران بشیم ... شاید خیلی ها بگن که در عوض سهمیه مون هم بیشتره ... در جواب باید بگم که خب گیریم با سهمیه اومدیم تو دانشگاه بعدش چی ؟! وقتی هرجا که بریم و با همه بچه ها در یه سطح قرار بگیریم اونجاست که کم آوردنمون شروع میشه ... وقتی پیش یکی از بهترین دوستام میشینم و اون شروع میکنه از شرایط جامعه ای که توش بزرگ شده و اینکه چقدر اونو مطالعاتی بار آورده تعریف میکنه حسابی از خودم و جامعه ای که توش بزرگ شدم خجالت می کشم و متنفر میشم ...
اما خب همیشه سعی و تلاش خودمو کردم که بتونم پیشرفت خوبی داشته باشم و خدارو شکر به جز در زمینه درسای رشته خودم (که اونم تازه جز افراد متوسطم) توی بقیه ی زمینه ها همیشه خوب تونستم پیشرفت کنم ...
ولی به هرحال همونطور که گفتم به خصوص از لحاظ سطح مطالعات آزاد و اطلاعات عمومی همواره در برابر سایرین احساس کمبود رو در خودم شدیداً حس میکنم ...
خدای خوب و عزیزم ... همیشه توی زندگیم بهم کمک کردی و من رو از خیلی بدی ها نجات دادی و به سمت خیلی خوبی ها کشوندی ... ازت خیلی ممنونم ... حالا توی برهه ی حساس تری از زندگیم هستم ... کمکم کن تا بتونم بهترین تصمیم رو بگیرم و بهترین راه رو انتخاب کنم و به هدف هام برسم ان شاءالله ...
۴ نظر:
میتونی بلاگت روبه فیس-بوک وصل کنی. وقتی چیزیاینجا مینویسیخود به خود اونجا آپدیت میشه. تو فیس بوک دنبال این بگرد
NetworkedBlogs
داداش گُل!
یک چیز هست که خیلی از اطلاعت عمومی و مطالعات آزاد مهمتره. اونم علمه. منظورم هم از علم مشخصا اول علوم ریاضیاته و بعد هم علوم تجربی. شاید بگید گه درست نیست اما یک مثال ساده براتون می زنم: کسی که ریاضیاتش عالیه و بعد میره سراغ فلسفه خیلی زودتر، منظم تر و عمیق تر به درون فلسفه راه پیدا می کنه نسبت به اون کسی که بدون خوندن ریاضی فلسفه می خونه. اگر هم می گویید که علاقه ندارید باید بگویم که انسان آن موجودی نیست که فقط در زمینه ای که مورد علاقه اش هست و همه شرایط برایش فراهم شده علم بیاموزد و بیاندیشد. انسان قدرتی دارد که می تواند با فکرش، خودش را به هر چیز که خواست علاقه مند سازد(اینو از رو کتابا نمی گم خودم تجربه کردم). ببخشید سرتونو درد آووردم.موفق باشید. خوشحال می شوم اگر درباره مطلب جدیدم با هم تبادل نظر کنیم.
اینجا نوشتی ما بچه های منطقه.............خیلی طول میکشه تا........
میخام ببینم برا این همسطح شدن چه تلاشی کردی؟؟!!
چون به نظر موفق میرسی اینو میپرسم.
خیلی جالبه که این حرفاتو خوب درک میکنم شاید به خاطره اینه که با بچه های این مناطق ارتباط نزدیک داشتم و هنوز دارم. ولی راه حل من برا اونا شاید با راهی که تو انتخاب کردی یکم فرق داشته باشه! ولی دوس دارم بدونم تو چه راهی رو در پیش گرفتی برای بزرگ شدن؟چجوری میخای بری که یه وقت خدایی نکرده عقب گرد نداشته باشی؟
مررررسی
آبجی خودت
ارسال یک نظر