سلام
امروز داشتم وبلاگ پاتوق دوستان رو می خوندم که یه پست خیلی قشنگ آورده بود ، منم پست رو با یه تغییر کوچولو آوردم اینجا(البته ازش اجازه گرفتم و طبق قانون کپی رایت منبع رو هم ذکر کردم):
محمود احمدينژاد:
الهم عجل لوليک الفرج... مستشهدين بين يديه.
شما با احمدينژاد تماس گرفتهايد. ايشان در حال حاضر مشغول مديريت جهان هستند و براي کارهايي مثل پاسخگويي وقت ندارند. لازم به ذکر است ايشان به دليل سادهزيستي و مردمي بودن شديد از تلفن منشيدار استفاده نميکنند. سوال شما توسط يک گروه 300 نفره بررسي شده و روي يخچال منزل ايشان چسبانده ميشود، تا به روش مخصوص ايشان با سوال متقابل جواب داده شود. اگر هنوز مايل به طرح سوال خود هستيد، پس از شنيدن صداي شيپور آمادهباش پيام بگذاريد.
ضرغامي:
با پيامگير رييس صدا و سيما تماس گرفتهايد. شما ميتوانيد سکوت کنيد، اما هرچه بگوييد ضبط و عليه شما از رسانه ملي پخش خواهد شد.
باقر قاليباف:
شما با پيامگير سردار دکتر خلبان قاليباف تماس گرفتِن. ايشون الان پرواز دِرَن، موبايلشان توي هواپيما خاموشه. تا پرواز بعدي هم به شهرداري برنمي گِردن. لطفا مجددا تماس نگيرِن. با تِشکر
حسين شريعتمداري:
شما با روزنامه کيهان تماس گرفتهايد. ما ميدونيم کي هستي؟ چه کارهاي؟ به کجاها وابسته هستي؟ از کجا پول ميگيري؟ قبل از انقلاب با کي رفيق بودي؟ توي محافل خصوصي چه حرفهايي ميزني؟ پسرخاله پدربزرگت با رضاخان چه روابطي داشته و الان چي ميخواهي بگي؟ پس گوشي را بگذار.
فاطمه رجبي:
اگر سبز لجني هستي شماره 1، اگر جلبک هستي شماره 2، اگر خاتمي هستي شماره 3، اگر موسوي هستي شماره 4، اگر کروبي هستي شماره 5 ... اگر ابراهيم نبوي هستي شماره 436 را فشار بده. زن و بچه هم دور و برتون نباشه تا جواب درست و حسابي بهتون بدم. اگر هم خودي يا جزء دوست و آشنا هستي، بيخود وقت من را نگير. قطع کن، بگذار به کارم برسم.
مهدي کروبي:
با سلام من مهدي پسر احمد هستم. وعدهي ديدار ما راهپيمايي بعدي ساعت 30/10 صبح ميدان هفت تير.
خاتمي:
از اينکه مايل به گفتگو با بنده هستيد، اظهار مسرت و شادماني مينمايم. گفتگو حق هر شهروند بوده و به عقيدهي بنده تنها راهکار برون رفت از چالشهاي پيش رو در هزارهي سوم ميباشد. البته گفتگو بايد قانونمند باشد و در چارچوب روشهاي مدني و پذيرفته شده صورت بگيرد. خدانگهدار
اسفنديار مشايي:
شما با پيامگير رييس جمهور مشايي تماس گرفتهايد. لطفا 4 سال منتظر بمانيد
الهي قمشهاي:
بنده الان منزل نيستم. به جان تا آسمان عشق رفتم. نيم ساعت ديگه بر ميگردم. البته شما که صداي من را ميشنويد ممکن است فکر کنيد من هستم. ولي در واقع مساله همين است که من هستم يا نيستم. شکسپير هم ميفرمايد «توبي اُر نات توبي». شما اگر به تمام پيامگيرهاي عالم، به تمام پيامگيرهايي که توي اين يونيورس هست، گوش کنيد، مي بينيد همه يک چيز را گفتن؛ منتها با زبانهاي مختلف. يکي فارسي گفته، يکي ترکي، گفته يکي هم همون پيام ارژينالي که توي کارخانه روي تلفن ميگذارند را گذاشته و انگليسيه. منتها همه اينها به زبانهاي مختلف ميخوان بگن من اينجا نيستم. ميخوان بگن که از چنبر برون جستم من امشب هرچند در ظاهر هستم، ولي در واقع نيستم. البته بعضيها هم کلک ميزنن و در ظاهر نيستن، ولي در واقع هستن. مثلا کسايي که از دست طلبکار و اينا قايم ميشن که باز بايد گفت به قول شکسپير «توبي اور نات توبي» اين جمله را بايد بارها تکرار کرد...
[نيم ساعت بعد] خب اينها را براچي داشتم ضبط ميکردم؟ هووووم خب به هرحال سخنراني امروز را در همينجا به پايان ميرسونيم. تا برنامه بعد!
يک خواننده لوس آنجلسي:
تنکز فور کالينگ عزيزم. خيلي هپي شدم که زنگ زدي بات آنفورچونيتلي الان بيزي هستم هاني، بعد از شنيدن اهنگ خوشگلا بايد برقصن pm خود را بگزاريد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر