دنبالش بگرد ...

۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

بهشت زير پاي مادران است ...

واقعا هر چي از خوبي هاي مادرا بگيم كم گفتيم .
آدم بعضي موقع ها خيلي چيزا رو ميگه اما بهشون باور نداره تا اينكه يه روز به عينه خودش به اون حرف ميرسه .
مثلا من خودم شايد يه روزايي فكر ميكردم كه اگه تنها بخوام زندگي كنم و مستقل باشم مشكلي ندارم و به راحتي ميتونم اينكارو بكنم اما حالا كه چند وقتيه زندگيه دانشجويي رو دارم تجربه ميكنم ميفهمم كه اون افكار همش پوچ و بيخود بوده .
به خصوص كه الان توي اين يه هفته دانشگاهمون هيچ خدماتي رو ارائه نميده حتي سلف هم تعطيله !!!!!
همين ديشب ميخواستيم يه شام درست كنيم كه 5 - 6 نفري با هم به زور تونستيم چندتا همبرگر رو بسوزونيم تازه سحري هم كه ميخواستيم درست كنيم فقط تونستيم چندتا سيب زميني نپخته بخوريم و هنوز معلوم نيست كارمون به افطار ميكشه يا نه ....
تازه اين يه قسمت داستانه ، هنوز يه روز نشده لباسام كثيف شده و هول و ولاي شستنشون تنمو داره ميلرزونه ....
و اين داستان ها همچنان ادامه داره !!!!!
آرزو ميكردم كه اي كاش تو خونه بودم .... !

۳ نظر:

چرخ و فلك گفت...

البته بهشت فقط به همين دلايل ظرف و لباس شستن و غذل درست كردن زير پاي مادران نيست. بلكه دلايل انساني، اجتماعي، فرهنگي و ... زيادي وجود داره. اما به هر حال تو از اين زاويه هم كه درك كردي بد نيست!

علی فتح‌اللهی گفت...

به هر حال تو که دیگه قرار نبود تنها باشی. متأهل شدی دیگه. آخرش نگفتی عروس کیه؟

محسن سيفي گفت...

سلام به علي و چرخ و فلك عزيز
در جواب علي بايد بگم كه ان شاءالله وقتي اومدي ايران خواهي فهميد . درضمن اينجا نميشه گفت .
در جواب چرخ و فلك هم : من منظورم اين نبود كه دليلش فقط همينه بلكه چون در اين مرحله از زندگي به اين يه بعدش اعتقاد و ايمان پيدا كردم اينجا گفتم وگرنه مسلما دلايلي كه ميگي هم وجود داره .